کنشگری چیست؟ و کنشگر کیست؟
واژه اکتیویست یا کنشگر برای ما اغلب فعالین سیاسی را به ذهن متبادر میکند که نامشان گاه و بیگاه در رسانههای فارسی زبان خارج از کشور مطرح میشود؛ افرادی که اغلب فعال دانشجویی، وکیل دادگستری یا فعالین صنفی بودهاند و به دلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت و زندانی شده و حالا پس از سختیهای بسیار به عنوان تحلیلگر به برنامههای خبری دعوت میشوند. اما آیا این دسته از فعالیتهای سیاسی تنها شیوه کنشگریست؟
در غرب کنشگری یا اکتیویسم چهرههای گوناگونی دارد، از فعالین حقوق حیوانات که مثلا برای حمایت از حیوانات آزمایشگاهی کمپین و راهپیمایی برگزار میکنند گرفته تا فعالین سیاسی که در حمایت از یک نماینده یا رییس جمهور در کمپین انتخاباتی شرکت میکنند، یا حتی فعالین اجتماعی که در خیریهها به کار داوطلبی برای کمک به مهاجرین و طبقه محروم جامعه مشغول هستند. همگی این چهرههای مختلف کنشگری در کنار هم ساختاری منسجم و پویا به نام «جامعه مدنی» را شکل میدهند. جامعه مدنی ساختاری توانمند است که قدرت خود را از گروههای مردم نهادی میگیرد که مستقل از دولت ها فعالیت میکنند. جامعه مدنی شکل سازمان یافتهای از گروههای کنشگریست که می تواند قدرت دولتها را محدود کند و توازن اجتماعی را در ساختار قدرت ایجاد کند. کنشگران در قالب یک جامعه مدنی تلاش میکنند دولتها را در مسیر دموکراتیک حفظ کنند و در صورت تقابل نظرات بخشی از جامعه با سیاستمداران، مستقیما وارد عمل میشوندو از قدرت خود در راستای اعمال اراده مردم بهره میگیرند. اما آیا کنشگری به این شیوههای رنگارنگ از فعالیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی محدود میشود؟
حکومتهای تمامیتخواه همواره جامعه مدنی را دشمن خود محسوب میکنند چرا که اگر مردم قدرتمند باشند تمامیتخواهی ناممکن خواهد بود. از همین رو در این حکومتها کنشگران تحت سرکوبهای شدید قرار میگیرند و هرگونه فعالیت مستقل مردم نهاد حتی در قالب گروههای محیط زیستی یا خیریههای کاملا غیرسیاسی هم به عنوان یک تهدید امنیتی تلقی و سرکوب میشود. در چنین شرایطی، کنشگری با محدودیتهای بسیاری روبروست که دامنه فعالیت کنشگران و میزان اثرگذاری آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. اما صرف نظر از نوع و دامنه فعالیت و میزان اثرگذاری کنشگران، میتوان تعریفی کلی از کنشگری ارایه داد. در یک تعریف عام، کنشگری اقدام عملی خودانگیخته با هدفی مشخص، در جهت ایجاد تغییری در بیرون، برای گذار از وضعیت فعلی به وضع مطلوب است. بر مبنای این تعریف، کنشگری دارای چهار مولفه اصلی ست:
۱. کنشگری حتما نوعی اقدام عملیست، یعنی بهترین ایدهها و ایده پردازیها تا زمانی که به عمل تبدیل نشوند، کنشگری محسوب نمیشوند. البته این اقدام عملی الزاما به معنی قیام خیابانی یا کمپین سراسری نیست! اقدام عملی حتی میتواند در حد روشنگری در فضای مجازی یا عدم همراهی با قالبهای تعیین شده حکومت باشد. در واقع کنشگری میتواند به شیوهها و استراتژیهای بسیار متنوعی صورت گیرد که تنها توسط خود کنشگران قابل تعیین است و میتواند کاملا بدیع و منحصر به فرد باشد.
۲. کنشگری اقدامی خودانگیخته و خودبنیان است. یعنی کنشگر با تکیه بر انگیزههای درونی، بدون نیاز به هیچ انگیزه بیرونی کنشگری میکند. وجود مشوق های بیرونی الزاما نافی کنشگری نیست، اما وجود محرکهای درونی لازمه هر نوع کنشگریست و آن را از واکنشگری متمایز میکند. به عنوان مثال، اگر هدف از شرکت در یک تظاهرات در داخل یا خارج از کشور صرفا تبلیغ برند شخصی یا گرفتن اعتبار اجتماعی یا سیاسی باشد، به نحوی که نبود چنین مزایایی منجر به عدم شرکت در تظاهرات شود این به معنای عدم وجود خودانگیختگی خواهد بود و آن فعالیت در خارج از حیطه کنشگری قرار میگیرد. اما کوچکترین فعالیتها که با انگیزه درونی صورت میپذیرند و فرد فارغ از هزینه و فایده شخصی در آنها شرکت میکند، میتواند نوعی کنشگری محسوب شوند. البته بررسی هزینه و فایده یک عمل، مسلما در تعیین استراتژی و شیوه کنشگری بسیار اهمیت دارد اما انگیزه کنشگران، مستقل از این عوامل بیرونیست.
۳. کنشگری فعالیتی هدفمند و فکر شده است. کنشگران میتوانند اهداف بسیار متنوعی را برای فعالیت خود برگزینند. برخی ممکن است افزایش سطح دانش و آگاهی عمومی را هدف خود قرار دهند، برخی با دغدغه مسائل کودکان کار، کمک به این قشر را به عنوان هدف خود تعیین کنند و برخی هم تامین مالی خانواده زندانیان سیاسی را به عنوان هدف در نظر بگیرند. هیچ محدودیتی در انتخاب هدف برای کنشگران وجود ندارد و اهداف معمولا بر اساس دغدغههای درونی کنشگران تعیین میشود. البته کنشگری فعالیتی بسیار پویاست و ممکن است اهداف کنشگران هم در طول زمان متناسب با مقتضیات زمانهشان دچار تغییر شود.
۴. کنشگری به منظور ایجاد تغییری در بیرون و بر هم زدن نظم حاکم و در جهت بهبود شرایط انجام میشود. البته وقوع چنین تغییری در جهت مطلوب به دلیل پیچیدگیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قابل پیشبینی نیست. در نتیجه کنشگری را باید به عنوان فرایند و تلاشی در جهت ایجاد تغییر دانست و آن را بر اساس دستاوردهایش مورد قضاوت قرار نداد. بلکه هر تلاشی در مسیری که کنشگران با تحقیق، بررسی، تفکر و همفکری برای خود تعیین میکنند، نوعی کنشگری به منظور ایجاد تغییر محسوب میشود. در واقع مهم این است که کنشگران فارغ از نتایج و دستاوردهای لحظهای فعالیتهای خود، در مسیر درستی گام برداشته و نسبت به شرایط موجود منفعل نباشند. کنشگران بزرگ تاریخ همچون گاندی و ماندلا در ابتدای راه هرگز تصور نمیکردند بتوانند چنان تغییرات عظیمی در جامعه خود ایجاد کنند. آنهافارغ از دستاوردهای لحظهایِ فعالیتهای خود، مجدانه کوشیدند و به مسیری که در آن حرکت میکردند باور داشتند تا پس از سالها نتیجه تلاشهایشان به ثمر نشست.
کنشگری پدیدهای بیشکل است که در هیچ ظرف مشخصی نمیگنجد چرا که انسانها متکثرند و دغدغهها، اهداف، آمال و آرزوها و حتی روش آنها برای دستیابی به اهداف و آرزوهایشان هم متکثر است. از حد اعلای کنشگری جمعی و تشکیلاتی که منجر به کمپین های سراسری در سطح یک کشور میشوند تا خرده کنشگریهایی که برای زنده نگه داشتن آتش یک جنبش مردمی تحت سرکوب یک حکومت دیکتاتوری انجام میشوند، هر یک سطوح متفاوتی از کنشگری هستنند که بسته به امکانات، شرایط محیطی و توانمندیهای کنشگران توسط خود آنها انتخاب میشوند. با وجود اینکه همگی این سطوح مختلف کنشگری ارزشمند هستند، تلاش کنشگران برای ارتقای توانمندی خود و حرکت به سمت سطوح بالاتر کنشگری میتواند یک عامل مهم در تقویت یک جنبش مدنی و موفقیت آن باشد.
قدرت مردم در همبستگی و پیوستگی اعضای جامعه نهفته است. به همین دلیل حکومتهای تمامیتخواه و استبدادی به دنبال ذرهای کردن جامعه هستند تا با جدا کردن انسانها از یکدیگر، امکان هرگونه همبستگی و فعالیت جمعی را سلب کنند. بالعکس کنشگران در تلاشند تا با دستیابی به سطوح بالای کنشگری، کنشهای کوچک فردی را به کنشهای اثرگذار جمعی تبدیل کنند تا از این طریق به خلق امکانها و فضاهای تازه دست بزنند. تشکیل گروههای کنشگری کوچک و بزرگ با اهداف مشخص و متنوع در عین پیوستگی شبکهوار به یکدیگر، قدرت عظیمی ایجاد میکند که کابوس هر حکومت مستبدیست. همچنین این شبکه در هم تنیده از گروههای کنشگری میتواند هستههای اولیه جامعه مدنی آینده ایران را تشکیل دهند تا دموکراسی پایدار را ممکن کنند. اما مسلما شکل دادن به چنین ساختار پیچیده و گستردهای نیازمند ترویج کنشگری در سطح جامعه، توانمندسازی کنشگران و بهره بردن از تجربیات داخلی و خارجی در این زمینه است.
کنشگران آزادی تلاشیست برای آموختن از کنشگران خارجی و داخلی به منظور تقویت جنبش مردم ایران در راه دستیابی به آزادی و دموکراسی از طریق ترویج کنشگری و توانمندسازی کنشگران برای حرکت به سطوح بالاتر کنشگری، تا در کنار هم ثابت کنیم: قدرت از آن مردم است!